کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا آهی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

کـریم اگـر که نبـاشد گـدا عـزا دارد            جـواد آنکه سخـا و بـسی عـطا دارد

فـدای تو شوم ای رحـمت خـداوندی            گـدای درگهـت از جـود تو بقـا دارد


چه کرده‌ای! که شدی تو جواد آل الله            خوش آنکه دل به ولای تو مبتلا دارد

مدد رسان تو بر این بینوای دلخسته            که در میان دو عالم فقط تو را دارد

نشسته پشت درت این گره به کار آقا            امـید یک نظـر از جـانب شـما دارد

تو منشاء همه حُسنی و معدن فضلی            یـگـانـه‌ای و خـدا مـثل تو کجـا دارد

ز وسعت کرمت عاقـلان ز پا ماندند            کـدام؟ فـاضل دنیا چـنـین سخـا دارد

صفای بارگهت دلپذیر و بی‌وصف ست            شمـیم و عطر خوش جنّت الولا دارد

کـسی که زائـر قـبـر تو می‌شـود آقا            مـقـام و جـایگـهی همچو اولـیا دارد

پس از زیارتتان یک حلاوتی دلچسب            زیـارت نجـف و شهـر کـربـلا دارد

جوادی و همه مهمان سفره‌ات هستند            سخـاوت از نـمک دست تو بها دارد

کبوتر غزلم پَر برای روضه گرفت            میان روضـۀ تو عـاشـقـت نـوا دارد

به یـاد غـربت تو دل غـمین شده آقا            ز کـثـرت محنت چشم من بکـا دارد

خـزان فـتاده میان بهـار سر سبـزت            ملک به روی لبـش وامصیـبـتا دارد

مگر چه داده به تو آن ضعیفۀ بی‌دین            که سرو قامت تو خـم گرفته تا دارد

مگر کسی که سراپا جمال خوبیهاست            جواب خوبی آن در عوض جفا دارد

فضای مقتل تان می‌برد قرار از دل            شهـادتت در و دنـیایی از چرا؟ دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شدی محتضر و پیکرت غریق عطش            تو ناله می‌زنی و خـنده بی‌حـیا دارد

چرا؟ که این همه ظلم و چرا؟ ستم آقا            به پشت بام و مگر؟ پیکر تو جا دارد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بی‌مهـری‌اش کـاشانه را دلگـیـر کرده            غـم را مـیـان سـیـنـه‌ام تـکـثـیـر کرده

غـربت میان شـهر، جـای خود بـمانـد            غربت در این خانه دلـم را پـیر کرده


خـیلی بـرای قـتل من زحـمت کـشیـده            خـیـلـی بـرای کُـشـتـنـم تـدبـیـر کـرده

با تـیغ، نه، اما به من زهـری که داده            کـار هـزاران ضربـۀ شـمـشیـر کـرده

مـثـل امـام مـجـتـبـی چـیـزی نـگـفـتـم            پـاره جگر این زهـر را تـفسـیر کرده

سر روی پای خواهری باشد چه خوب است            خـواهـر نـدارم تا بـگـویـم دیـر کـرده

حرف از عطش شد یاد جدّم می‌کنم باز            داغـش دل و جـان مرا تـسخـیر کرده

بـسـتـنـد، تـنـهـا آب را بـر روی جـدّم            آبی که گرگ تـشنه را هم سیـر کرده

یــاد وداع عــمــه‌ام از قــتــلـگــاهـش            این لحـظـه‌ها فکـر مرا درگـیـر کرده

زینب مدینه خواب هجران دیده و شمر            در کـربلا این خـواب را تعـبیر کرده

عمّه برادر را اگر نشناخت حق داشت            وقتی که هر عـضو تنش تغـییر کرده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

من آبـرو دارم در این خـانه نـرقـصید            این سوت وکِل خیلی مرا تحقیر کرده

فـریاد من شد العـطش، با خـنـده‌هایش            فـریـاد من را سخـت بی‌تـأثـیـر کـرده

بیرون کشید از پیکرش صد تیر و مانده            سر نیـزه‌ای که در گـلویش گیر کرده

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : چهارپاره

تو جـوادی، هـمۀ خلـق گـدایان تـوأنـد            بس که آوازۀ تو در هـمه جا پـیچـیـده
پُـر شـده کـیـسۀ ما قـبلِ گـدایـی کردن            گـوش‌هـای تو تـقـاضای گـدا نـشنـیـده


خواستم در بزنم در به روی من وا شد            جـودِ تو کـار گـدایـی مـرا آسـان کرد
قـبل از آنـی که تـقـاضای مداوا بکـنم            چشم تو درد مرا دید و خودش درمان کرد

هـیچ جـا رو نـزدم غـیرِ درِ خـانـۀ تو            من به دستان پُر از جود تو عادت کردم
اصـلا انگـار که فـامیـل تو هـستم آقـا            بـا گـداییِ تو احـسـاس سیـادت کـردم

دل من تنگ شده باز حـرم می‌خـواهم            کـاظمـینی بده و دست گـدا را پُـر کن
نکند صحن تو یک ثانیه خلوت بشود            پس همیشه حرمت را ز گداها پُر کن

باز کن بابِ مرادی به روی نوکر خود            تا بـیایم وسط صحن تو هق هق بکـنم
تا بـخـوانم ز مـصیـبات غـریـبـانـۀ تو            تا که از داغ جـوانـمرگی تو دق بکنم

تشنه بودی و کسی آب به دست تو نداد            حال تو لحظه به لحظه بد و بدتر می‌شد

یک نفر خواهش چشمان تو را ریخت زمین            لب تو خشک، ولی خاک زمین تر می‌شد

روضۀ تشنگی‌ات قلب مرا پرپر کرد            با همین بال شکسته بروم کرب و بلا
شـدت بـی‌نـفـسـی‌ات نـفــسـم را بُـرده            بازدم ها شده ذکر تو و دَم کرب و بلا

عـطشت ارثـیۀ جدّ غـریبت شده است            پس نفس‌های دمِ آخر تو روضۀ اوست
اصلا انگار که گودال، مجسّم شده است            اصلا انگار که بر روی زمین خونِ گلوست

وای از آن لحظه که گودال عطشناک شد و            خون جدت به زمین ریخت و سیراب شد و
از دلِ ریگِ بیابانِ بـلا خـون جـوشید            از ترک‌های لب او دل سنگ آب شد و

داغ او شعله شد و زد به دل خورشید و            همه جا را ز غمش کوره‌ای از آتش کرد
شاه، بر روی زمین بود و سرش بر نیزه            مادری گوشۀ گودال، برایش غش کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وای از آن لحظه که در حجره به خود پیچیدی            در عوض اهل عزاخانۀ تو رقصیدند
نالـۀ واعـطشایت هـمه جا را پـر کرد            گوش‌ها نالـۀ جانـسوز تو را نـشنـیدند

با غریبانه ترین شکل، تو فریاد زدی            در عوض همسر بی‌رحم تو بر دف می‌زد
دست و پا می‌زدی و دست تو را هم نگرفت            کِل کـشیدند کـنیزان تو او کـف می‌زد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست           خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست

گرچه از زهر ستم از درد می پیچی به خود           جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست


حیف ام الفضل داری، بی‌ابالفـضلی، ولی           موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست

سوختی از زهر کین، اما خدا را شکر که           زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست

زیر نعل هیچ اسبی نیستی، با این حساب           موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست

سٙم به تو داده ولیکن بی‌خیال جسم توست           روی سینه قـاتل تو این قـٙدٙر فعال نیست

خانه‌ات اما خدا را شکر در آرامش است           پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست

زیـنـبـی دیگـر نـداری و نـمی‌بـیـنـد دگر           هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست

وزن نعـل اسب از بال کـبـوتر بیش بود           ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

گرچه روی پشت بام و زیرخورشیدی، ولی           جسم تو دیگر خدا را شکر در گودال نیست

بـر تـنـت آرامـش بـال کـبـوترهـاسـت و           زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست

مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمدعلی بیابانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای حجره‌ات غریب ترین جای این جهان            در قتلگاهت، آه، کسی نیست روضه خوان

جز مادری جوان که ز جان آه می‌کشد            هنگام دست و پا زدنت با قـدی کـمان


بغـداد شد مدیـنـه و مـردی که باز هم            در خـانه‌اش ز کـینۀ هـمخانه داد جان

جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی            آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن

آه از تـنـی که زیـر شـررهای آفـتـاب            پوشیـده بود پیکـرش از نیـزه و سنان

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آنقـدر بی‌کسی که به دستور هـمسرت            مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان

با سوز نـاله‌های تو بر طبـل می‌زنـند            تا نـشـنـونـد داد دلـت را در آن مـیان

آنقدر بی‌کسی که تنت را کشان کشان            دادنـد روی بـام به دسـتــان آســمــان

اما برای ایـنـکـه نـسـوزد تـنت بـبـین            از مـشـهـد آمــدنـد تـمــام کـبــوتــران

مدح و مرثیۀ امام جواد علیه‌السلام

شاعر : فاطمه معصومی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی            آه بین خانـۀ خود هم نـداری محـرمی

سایه سار خلقی اما پیکرت در آفـتاب            سـرپـنـاه عـالـمی و بـی‌پـنـاه عـالـمـی


در مقـاماتت از اسماعـیل هم بالاتری            تشنه‌ای اما نداری غیر اشکت زمزمی

خط به خط روضه‌ها در بیت بیت نوحه‌ها            گـشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتـمی

گرچه دل خونی ولیکن شوق دیدار پدر            بر تمام زخـم هایت می‌گـذارد مرهمی

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع بردن بدن مطهر امام بر روی پشت بام و سه روز ماندن در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده است و معتبر نیست

سایه سار خلقی اما پیکرت در آفـتاب            سـرپـنـاه عـالـمی و بـی‌پـنـاه عـالـمـی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

رسیده جـان به لب اطهـرت؛ اَبَالهادی            نشـسته پیک اجل در بَـرَت؛ اَبَالهادی!

دوباره قصۀ زهر و دوبـاره نامـردی            کـبـود شد هـمۀ پـیـکـرت؛ اَبَـالهـادی!


لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد            چه کرد با دل تو هـمسرت؛ اَبَالهادی!

شبـیه فـاطمه دستی گرفته ای به کـمر            مگر خدای نکرده پَرَت ...؛ ابالهادی!

میان حجرۀ در بسته دست و پا زدی و            بـریـده شـد نـفـس آخـرت؛ اَبَالـهـادی!

اگر چه زهر به آتش کشیده جسمت را            ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی

دگر به زیر سُـم اسب های تازه نَـفَـس            نـدیـد جـسم تو را دخـتـرت؛ اَبَالهادی!

اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود            ولی نـظاره نشد خـواهـرت؛ اَبَالهادی

چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید            برای غـارت انـگـشـتـرت؛ اَبَالـهـادی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـدام هـلهـلـه شد تا صـدای تو نـرسـد            صدای خـستۀ بی جوهـرت؛ اَبَالهادی!

کـنـیـزها بدنت را کِـشان کِشان بردند            گرفـتـه بر لـبـۀ در سَـرَت؛ اَبَالهـادی!

سـه روز بـر تَن تو آفـتـاب می تـابـیـد            ولی بـریـده نشد حـنجـرت؛ اَبَالهـادی!

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تویی که جود و عطا بر امام‌ها داری            چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟!

جـواد فـاطمه ارث از کـریم او بردی            غـریب خانه شدن را ز مجـتبی داری


اگر که زهر زمینت زده است، می‌دانم            به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری

شرار زهر لبت را چـقـدر خشکـانده!            به حجره روضۀ عطشان کربلا داری

سـلام ای تن بی‌سـر، سـر بـدون بـدن            چرا گوشۀ دیـر و به نیـزه جا داری؟

تو روی نیزه حواست به عمه‌ها بوده            تو سایـه بر سـر بـی سایـبان ما داری

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدای هـلهله و رقـص و پایکـوبی ها            نمی‌گذاشت بگویی به دل چه‌ها داری

تنت رها شده است پشت بام خانه، بناست            سه روز روضۀ ارباب را به پا داری

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

سـلام ای تن بی‌سـر، سـر بـدون بـدن            چرا درون تنور و به نیزه جا داری؟

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی سپهری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم            وقـتـش رسیده حال بکـایی طلب کنیم

وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است            امـشب عـزای اشـرف اولاد آدم است


شور قـیامت است که گـویا به پا شده            زیرا عـزای حضرت ابن الرضا شده

او که برای عـالـم و آدم طـبـیب بـود            حتی میان خـانۀ خود هـم غـریب بود

خواهر نداشت تا برسد پیش پیکـرش            مـادر نبود تا که کـند گـریه در برش

از درد زهـر کل تـنـش تـیر می‌کشید            خونابه از لبش به کف حجره می‌چکید

در لحظه‌های آخر خود بی شکیب بود            او غصه‌دار روضۀ شیب الخضیب بود

با اینکه تشنه بود ولی نیزه‌ای نخورد            در بـام خانه پـیرهـنـش را کسی نبرد

شکر خـدا که دخـتر او را کـسی نزد            با کعب نیـزه خواهر او را کسی نزد

خیلی حـسین در ته گـودال خسته بود            قاتـل به روی سیـنـۀ آقا نـشـسـته بود

شمر از صدای نـالۀ زهـرا حـیا نکرد            در قـتـلگاه گـیـسوی او را رهـا نکرد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

امـا امـان ز ظـلـم و جـفـای کـنـیـزها            گـم شد صداش بـین صدای کـنـیـزها

در وقت احتضار کسی کف نمی‌زنند            هنگام دست و پا زدنش دف نمی‌زنند

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌زند           محضرت خیل ملک هر لحظه زانو می‌زند

صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می‌زند           شمع عمرت در جوانی از چه سوسو می‌زند


بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است

در تـبار مرتضی داغ جـوان افتاده است

ذکـر مظلـومیّـتت در شهر پُـر آوازه شد           در جوانی رشتۀ عمر تو بی شیرازه شد

زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد           زخـم‌هـای کـهـنـۀ آل پـیـمـبـر تـازه شـد

بـاز یا رب بی وفـاییِ زنی در اهل بیت

روضه‌های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت

زهر گاهی چند سالی با جگر سر می‌کند           رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می‌کند

گاه زهری در جگرها کار خنجر می‌کند           قـلب ها را پاره و جان را مکـدّر می‌کند

در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد

مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد

مثل جـدّت، لحـظۀ آخـر تنت بی‌تاب شد           تشنه بودی و لبت محتاج قـدری آب شد

آب هم چون کربلا در خانه‌ات نایاب شد           ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد

وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است

آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است

سایه سار پیکرت، بال کبوتـرهای شهر           گریه‌کن‌های غمت، چشمان مادرهای شهر

سینه‌زن‌های شما دستان خواهرهای شهر           پیکـر تو دفـن شد ماننـد پیکـرهای شهر

کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند

داغ یک سینه زنی در سیـنۀ افلاک ماند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌زند           روبروی گـنـبد تو نـوح زانو می زند

مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مائیم و انـس و الفـت تو یا اباالجواد            در جان ماست محنت تو یا اباالجواد

با اذن فاطمه به دل ما رسیده است            سـرمـایـۀ مـحـبـّت تـو یا ابـاالجـواد


این قـلبـهـای ما که بـنام تو می‌تـپـد            جامی است از ولایت تو یا اباالجواد

ای نـیّـت تو یـاری زوّار خـستـه‌ات            قـربـان قـصد قـربت تو یا اباالجواد

بیمار لاعـلاج نداری در این مطب            محـشر کـند طـبابـت تو یا اباالجواد

هر شاخه گل ز گلشن بالای مرقدت            داروی درد امت تـو یـا ابـاالـجـواد

صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما            دارالشـفـاست تـربت تو یا اباالجواد

باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست            کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد

آنچه ز وصف جنّت اعلا شنـیده‌ایم            بـالاتـر است جـنّـت تو یا اباالجـواد

مـا دل بـریـده‌ایـم ز دولـت مـدارهـا            مائیـم و صبح دولت تو یا اباالجواد

هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت            از دست داده فرصت تو یا اباالجواد

با ایـنهـمه هـنـوز غـریـبی امـام من            ای جان فدای غربت تو یا اباالجواد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست           هیچ کس از لطف‌تان در این حرم مأیوس نیست

شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست           واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست


کـربـلا و کـاظمین و سامرا، حتی نجف           هیچ جا بهرمن درمانده همچون طوس نیست

دُرّ و مرجانی که از احسان به سائل می‌دهی           در صدف‌های کفِ اعماق اقیانوس نیست

هرکس از، سوی تو آمد بوی جنّت می‌دهد           بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست

این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است           هم طراز هر پرش صدها پرِ طاووس نیست

دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد "یا رضا"           شأن ذکرت کمتر از یا نور و یا قدّوس نیست

زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند           این همه زائر ولی روزی من افسوس! نیست

نه عبا می‌خـواهم و نه تیـغۀ سلـمانی‌ات           حاجتم این روزها چیزی بجز پابوس نیست

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محسن ناصحی، هاشم وفائی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

عـطـر نـفـست مسیـح را زنـده کـند            با بوی تو گـل شکـوفد و خـنده کند

چـشمم که به گـنبد تو می‌افـتـد، دل            عــطـر صلـوات را پـراکـنـده کـنـد


********** هاشم وفائی **********

ما سـوی تو از روز الـست آمده‌ایم            با جلـوه و جان حق پـرست آمده‌ایم

ما را به کـرامـتی دگر مهـمـان کن            امروز هـمه کاسه به دست آمـده‌ایم

********** هاشم وفائی **********

 مــن ذرّه‌ام و تـــو آفـــتــابــم آقـــا            در آتـش شــرم خـود کــبــابــم آقــا

با جـوشـشی از سـلام خـود آمـده‌ام            لـب تـشنۀ یک جـرعـه جـوابـم آقـا

********** هاشم وفائی **********

گر عرض سلام اولین هدیۀ توست            ره توشۀ آخـرت همین هدیۀ توست

ای زائـر آئـیــنـۀ هــشــتـم ایـن جـا            ذکر صلـوات بهتـرین هـدیۀ توست

********** هاشم وفائی **********

ما خـسته و دلشکـسته‌ایم و مضطر            چـشم همه نـوکـرانـتـان بـر این در

هرچـند بهـشت را ضمـانت کـردید            یک گوشۀ صحن قدس ما را خوشتر

********** محسن ناصحی **********

ما شیعۀ توأیم و بر این ادعا خوشیم            در روضه‌ها به گریه برای شما خوشیم

گاهی به مشهدیم و زمانی به کربلا            یکدم به یا حسین و دمی با رضا خوشیم

********** محسن ناصحی **********

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تـسلیـمـم ای کـریـم که زنـدانی‌ام کنید            فکـری برای بی‌سر و سامـانی‌ام کنید

بخشش بس است، عمر من بی‌نوا گذشت            من را مـؤاخـذه به هـوسـرانی‌ام کـنید


باشد روا ز کثرت عـصیان ردم کـنید            آقای من نـظر به پـشـیـمـانـی‌ام کـنـیـد

بـال مـرا تعـلّـق نـفـسم شـکـسته است            از خود تهـی کـنید مـرا، فـانی‌ام کـنید

آتش زدم به بال و پرم پیـش چـشم تان            تـا که تـوجـهـی به پـریـشانی‌ام کـنـیـد

من حاضرم قسم بخورم خوب می‌شوم            ای مهـربان اگر که خـراسـانی‌ام کنید

تاریکم و به جلوۀ شمس الشموسی‌اش            با هـر فـرازِ جـامـعـه نـورانی‌ام کـنید

تنها خـوشـم به بـابِ جـواد الائـمـه‌اش            آن دور و بر مرا سگ دربانی‌ام کنید

گـریان شدن برای حـسین است آبـرو            با سـوز و آه و زمـزمه بارانی‌ام کنید

تشنه، هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد            یـاد عـزیـز فـاطـمـه قـربـانی‌ام کـنـیـد

من را ببخش اگر که از این غم نمرده‌ام            من را حـلال، بهر گـران جانی‌ام کنید

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

باشد... به رو سیاه، نگـاهی نمی‌کـنید            حـدّاقـل نـظـر به پـشـیـمـانـی‌ام کـنـیـد

مدح و شهادت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود            زهر انگار ز سر تا به قـدم ریخته بود

هر قدم، زیر لبـش نالهٔ یا زهـرا داشت            دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود


گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی            وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود

با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد            همهٔ عرش، کفِ حجـرهٔ غم ریخته بود

مثل یک مار گزیده، بخودش می‌پیچـید            یـادِ گـودال در آنجا ز قـلـم ریخـتـه بود

خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد            دید بر جان پدر، زهـرِ ستم ریخـته بود

روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد            روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود

آه، این واقعه در کرب و بلا برعکس است            اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود

پـدری پـیـش پـسـر بـا ســرِ زانــو آمـد            چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود

إرباً إربا شده بود آن قـد و بالای رشید            یک بـدن بود ولی چند رقـم ریخته بود

دست خواهـر که سرِ دوش برادر افتاد            دیـد احوال حسینش چه بهم ریخـته بود

خوب شد آمدی ای خواهر مظلومهٔ من            غـم عـالـم بخـدا روی سـرم ریخته بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت­ های معتبر حذف شد زیرا بر خلاف آنچه گفته میشود مطابق با اسناد کتب معتبر همچون: تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۶؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۸؛ اللهوف ۹۹؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۸؛ الکامل فی‌التّاریخ ج۱۱ ص ۱۸۴؛ مَقْتَل خوارزمی ج۲ ص ۲۷۳؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۴۴؛ منتهی الآمال ۴۴۲؛ نفس المهموم ۲۷۰؛ کبریت احمر ۱۸۵؛ مقتل امام حسین ۱۵۳؛ مقتل مقرّم۲۳۱؛ قمقام ۴۳۳؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۰ و .... سیدالشهدا علیه‌السلام خواهرش حضرت زینب را از روی جسم غرقه بخون علی اکبر بلند کرد و دلداری داد، داستان ساختگی دلداری حضرت زینب به سیدالشهدا علیه‌السلام برای اولین در قرن چهاردهم در کتاب معالی السبطین آنهم بدون هیچ سندی تحریف شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده یا در همین جا کلیک کنید.

دست خواهـر که سرِ دوش برادر افتاد            دیـد احوال حسینش چه بهم ریخـته بود

خوب شد آمدی ای خواهر مظلومهٔ من            غـم عـالـم بخـدا روی سـرم ریخته بود

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جام‌ها بی‌تاب از رزقِ شراب و باده‌اند            صحن‌ها بهر حـضور سائـلان آمـاده‌اند

با امیـد وصـل این جنّـت تـقـلا می‌کنند            ذرّه‌هـایی که مـیـان راه، بـیـن جـاده‌انـد


کوثر است آب میان صحن و پاکم می‌کند            حوض‌های این حرم الحق که فوق العاده‌اند

مادرم می‌گفت: سجاده نمی‌خواهد حـرم            سنگ های خاکی‌اش بالاتر از سجاده‌اند"

چند عاشق با دو چشم خیس از راه آمدند            گوشۀ باب الجـوادت از نـفـس افتاده‌اند

عـده‌ای با نام زیـبای تو مـستی می‌کنند            عده‌ای هم دور مرقد جامعه سر داده‌اند:

"یا ولـی الله ضـامن شـو گـنهـکـار آمده            تا همین‌جا هم به لطف توست راهم داده‌اند

نسل در نسلت همه آقـا و اهل بخـششند            نسل در نسلم همه محتاج و نوکر زاده‌اند"

اهل ایمان شد هر آن کس که نگاهش کرده‌ای            وای بر آن‌ها که از چـشم شما افتاده‌اند

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : عباس همتی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تو آن امـام غـریـبی، تو آن امام رئـوف            در این کرانه، به خورشید بی بدل معروف

غزال خسته دوبیت اشک پیش پایت ریخت            همین که شد به نگاهش نگاه تو معطوف


به یک اشارۀ ابـرو « نَهَیْتَ عَنْ مُنکَر«            به مهربانی لبخـند « اَمَرْتَ بِا لْمعروف«

تو نـور را به دلـم ریـخـتـی، نفـهـمـیـدم            نبود سنـخـیـتی بـین ظـرف با مظـروف

وزیده عطر بهشت از شمـیـم گـیـسویت            ندیده است به خود چهرۀ تو رنگ خسوف

برای وصف تو تنهـا سکـوت بـاید کرد            هنوز لـنگ حروفم، هـنوز لنگ حروف

دو خط روایت «ابن شبیب» را خواندم            که پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف

ورق ورق دل من پـر کـشـیـد تا گـودال            که «دعبل» آمد و سر داد روضۀ مکشوف

: امتیاز

زبانحال امام رضا علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از داغِ زهـر پیکـرم آتش گرفته است            گـویی تـمامِ بـستـرم آتـش گرفته است

تـر مـی‌کـنـد لـبـانِ مـرا کـودکـم ولـی            از تـشنـگی، لب ترم آتش گرفته است


پا می‌کشم به خاک و نفس می‌زنم که شهر            از آه آهِ آخــرم آتــش گــرفــتــه اسـت

حـالا کـبوتران به غـمـم گریه می‌کنند            از بال و پر زدن، پَرم آتش گرفته است

امـشب تـمـام حـجـرۀ من کـربـلا شده            یک جرعه آب،حنجرم آتش گرفته است

امشب دوبـاره خـیـمۀ آتـش گرفـته را            می‌بیـنم و سـراسرم آتـش گرفته است

سرها به روی نیزه و سرنیزه‌ها به تن            یک دشت در برابرم آتش گرفته است

فـریـادِ دخـتری زِ دلِ خـیـمه مـی‌رسد            عمّه کمک که معجرم آتش گرفته است

: امتیاز

مدح و مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : غزل

ماه زمزم، قبلۀ کعبه، کجا دورت بگردم           در حرم یا مروه یا کوه صفا دورت بگردم

سر به قربانگه برم تا جان کنم قربانی تو           روی در مشعر کنم یا در منی دورت بگردم


در کنار حِجر زیر ناودان گریم ز هجرت           یا که آیم در مقام و با دعا دورت بگردم

از حَجَر گیرم سراغت یا که از رکن یمانی           یا کـنار زادگـاه مـرتضی دورت بگردم

لب بشویم از گلاب و سورۀ اقرأ بخوانم           در جوار مکّه یا غار حرا دورت بگردم

روی آرم در مدیـنه بر سر قـبر پـیـمـبر           یا که بر گِرد مزار مجتبی دورت بگردم

سوی شهر کاظمین آیم و یا پویم نجف را           یا کنم چون نی نوا در نینوا دورت بگردم

همچو جابر پیرهن را جامۀ احرام سازم           دور قـبـر خـامس آل عـبا دورت بگردم

سالها دور تو گـشتم ماه رویت را ندیـدم           تا ببینم ماه رویت را کجا دورت بگردم

سینه دارالزّهد و قلبم را کنم دار الولایه           در حریم قدس مولایم رضا دورت بگردم

ای خوش آن روزی که رو آرم به صحن عسکریّین           تا که در سرداب سُرّ مَن رءا دورت بگردم

میثم از خون جگر بر صفحۀ صورت نوشته           عمر طی شد یوسف زهرا بیا دورت بگردم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت ها حتی سایت نخل میثم« تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

ای خوش آن روزی که رو آرم به صحن عسکریّین           تا که در سراب سُرّ مَن را دورت بگردم

تقدیم به شهید مدافع حرم محسن حججی

شاعر : رضا قربانی نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

میل عشاق همان میل خطر داشتن است            زیر شمـشیر بلا سینه سپر داشتن است

در نگاه حججی جلـوه‌ای از عابس بود            شرط عاشق شدن اصلا به جگر داشتن است


دل شب بین بـیابـان طـلـب، گـم شـده‌ام            راه پـیـدا شـدنم نـور قـمـر داشتن است

تـازه فهـمیده‌ام ای چـشم خـدا پیش شما            باعث دیـده شدن دیـدۀ تـر داشـتن است

هرچه دادم به شما چند بـرابر برگـشت            سود من در گرو حس ضرر داشتن است

سر شکستن ز غمت مرحلۀ آخر هست            اولش گوشه‌ای از کار تو برداشتن است

مرشدم گفت که تعـریف من از بی‌ادبی            پیش صاحب نظران نقطه نظر داشتن است

: امتیاز

تقدیم به شهدای مدافع حرم

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مدح وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعولن قالب شعر : غزل

خـوشا آن مـسافـر که مـنـزل ندارد            کـه دل  دارد و پـای در گـل نـدارد

رسیدن، به عشق است آری، که گفته است؟            که عـاشـق شـدن کـار با دل نـدارد


رسیدن چه نزدیک و ماندن چه دور است            و این راه جز عـشق، حاصل ندارد

شهـیدان همان جاده ای را گـذشـتـند            کـه تــا انـتـهــا دور بــاطـل نــدارد

به دریا رسیدن نصیب شهیدی است            که دلـبـسـتـگـی نـزد سـاحـل نـدارد

خوشا آن شهـیدی که گـمنام مانـد و            ردی در مــیــان مــقــاتــل نـــدارد

خوشا آن شهـیـدی که هنگـام رفـتن            به دل تـرسی از خـشم قـاتـل ندارد

سرش را بُریدند و در زیر لب گفت            فـدای سـرت، سَـر که قـابـل نـدارد

من از کربلا با توأم حضرت عشق!            بـفــرمـا بـمـیــرم! نـگـو دل نــدارد

بـفـرمـا بـمـیــرم، بـفـرمـا بـســوزم            چه آتش چه شمـشیر، مشکـل ندارد

: امتیاز